Wednesday, May 28, 2008

من دوست دارم روی زمین محکم قدم بزنم ولی


من دوست دارم روی زمین محکم قدم بزنم ولی



غالبا زمین زیر پا یمان محکم است ؛ در عین حال باید توجه داشت که این زمین صاف و هموار نیز باشد . دارای چاله و چوله نباشد ، هنگامی که راه می رویم پایمان روی پوست موزی ، خربزه ای ، چیزی نرود ؛ گاهی وقتها ، بنا به نیاز زندگی ، در محیط های لیز و لغزنده مثلا یخ بسته قرار می گیریم ( در زمستان و در جایی که برف باریده ) باید کفش مناسب عاج دار پوشید و با احتیاط قدم برداشت . در هر حال شاید زمانی برسد که هیچ کاری نتوان کرد ؛ مثلا زیر پایمان یک دفعه خالی شود و یا یک زلزله مهیب رخ دهد در این مواقع واقعا زیر پایمان سست و لرزان می شود با اینکه در این مواقع نیز علمای صاحب نظر( که همیشه توصیه ای در انبان ذهنشان دارند ) مواردی را گوشزد می کنند ؛ خلاصه دنیا هر طور که باشد ؛ به نظر می رسد ما مسئولیت قابل توجهی در باره اینکه آیا زیر پایمان سست است یا نه ؛ داریم و اینکه صحیح راه برویم و صدمه ای نبینیم به انتخاب های خودمان بستگی دارد ؛ این نظر علمای صاحب نظر است و اگر شما زمین می خورید مشکل خودتان است و بس.
البته بعضی ها هستند که واقعا زحمت کشیده اند ؛ آنها حتی روی بند هم راه می روند ؛ بعضی ها هم موقع راه رفتن می توانند حرکات آکرباتیک انجام دهند . بعضی ها هم برای راه رفتن از وسائل کمکی بهره می گیرند ؛ مثل عصا و ویلچر و حتی پای مصنوعی . که همه ی این موارد قابل توجه است ؛ بعضی ها هم مثل من سر جایشان می نشینند و در خیالشان همه جا می روند ؛ عجب قدرت مانوری هم دارند ؛ چقدر هم صفا می کنند ؛ اینها زمین هم نمی خورند چون روی صندلی راحتی لم داده اند و تخمه آفتابگردان می خورند و پوستش را هم در هوا تف می کنند و ... ؛ اگر هم زمین بخورند ، توی خیالشان راحت بر می خیزند . خوب این راه رفتن ، چون یک مقدار پنهانی است دیگران هم نمی بینند . ولی خوب می توان تصور کرد که بعضی موجودات خیالی هم می بینند ، ببینید ؛ همه جور می شود راه رفت و در هر زمانی و در هر فضایی . آدم با راه رفتن زنده است و بس . حق راه رفتن آزادانه را حتی المقدور از انسانها نگیریم ! والسلام

No comments: