Sunday, December 14, 2008

عید قربان در گناوه بودیم

این همه جنس آشغال چینی چرا و چگونه و با چه پولی به داخل کشورمون میاد؟ و عواقب اون برای جامعه امون چیه؟ این سوالی بود که مدام توی سفر تو ذهنم جریان داشت . و حرص و ولع خرید بعضی ها از چی ناشی می شد

Wednesday, November 5, 2008

هویت توهمی

بعضی از آدمها نمی توانند
دنبال چیزی که وجود ندارد
نگردند
چون از چیزهایی درست شده اند
که وجود ندارد

هویت توهمی

بعضی از آدمها نمی توانند
دنبال چیزی که وجود ندارد
نگردند
چون از چیزهایی درست شده اند
که وجود ندارد

مدتی ننوشتم چون اینترنت نداشتم خوب ما دسترسی کمی به دنیای مجازی داریم این هم عکسی از رکسانای بابا

Monday, September 29, 2008

چند نکته

یه شب میادکه بعد از اون
هیچ شبی
زنده نباشم
تا اون شب
بیا
غصه ها را
دور بریزیم
با هم باشیم
با هم بریم
تا هر جا که
بتونیم

===
روش های نورانی شدن چهره
1. شست و شوی مرتب با صابون
2. استفاده از محاسن سفید و کرم های سفید کننده برای بازتاب کافی نور
3. نور پردازی مناسب
4. داشتن صورتی متبسم و مهربان
5. ادعای رهبری رستگاری دیگران را داشتن
و پذیرش این ادعا توسط دیگران که محتاج رستگاری ارائه شده هستند
===
مو من
یک عمر خودش را به یک نظام فکری مشغول و دلخوش کرد
و آخر نیز در این دلخوشی مرد
آیا حق نداشت
===
ایمان قوی داشتن یعنی توانایی زورگویی به خود یا دیگری
===
زندگی
چیزی است که
به مرگ ختم می شود

Saturday, August 2, 2008

باور ها و رفتارها

کسانی که می توانند تو را باورمند به چرندیات بکنند
می توانند تو را مجبور به انجام کارهای وحشیانه کنند
ولتر
======
با تمثیلی که با بعضی نظام های مورد مطالعه (نظامهای ارتباطی و اطلاعاتی و زنده) می خواند می توان واقعیت مورد مطالعه را متشکل از نرم افزار و سخت افزار دانست برای داشتن قابلیت های انطباق تکاملی در راستای انتخاب طبیعی لازم است نرم افزار و سخت افزار در انطباق با هم در راستا و جهت
تکامل باشند وگرنه قابلیت تطابق تکاملی کاهش و نظام بسوی حذف شدن خواهد رفت
======
اینکه یک نظام انعطاف اطلاعاتی و ارتباطی لازم تکاملی را در راستای انتخاب طبیعی مربوط به پیرامونش را داشته با شد به قابلیت تسلط بر محیط و خودش مربوط می شود و توانایی تداوم خود و در عین حال تحول خود

Friday, August 1, 2008

ادعا های بعضی آدمها که میشه نشون داد که اینطور نیست

بعضی آدمها ادعا می کنند که "فقط" آنچه وانمود می کنند هستند که میشه ثابت کرد که پنهان کاری هاشون هم زیاده که از جنس وانمودهاشون نیست
===
بعضی ها هم می گن حقیقت فقط ساخته های اوناست افراد خلاق به اونا پوزخند می زنند
===
بعضی ها هم میگن حقایق را فقط قدیمی ها گفتن می شه نشون داد که خیلی از حقایق وجود داشته که با گفته های قدیمی ها متفاوت بوده و یا اونا ازش بی اطلاع بوده اند
===
بعضی ها هم میگن فقط قضاوت ما درسته و بس میشه قضاوت های کاملتری روبروشون گذاشت
===
کلا آدم عاقل از جمله های با قید" فقط" با احتیاط استفاده می کنه

Tuesday, July 29, 2008

مخلص کلام

آدما نیاز های متفاوتی دارن
از جمله نیاز های انسانی
نیازهایی که بواسطه ی وجود انسانی آنها بو جود آمده
این نیاز ها باعث ایجاد خیلی چیزها
توی زندگی فرهنگی اجتماعی و تاریخی شون شده
چیز هایی که با هویتشون همبسته اس
===========
اگه ما زندگی را خوب بشناسیم
اون وقت تسلیم نحوه ی زیستنمون میشیم
و به راحتی هم زندگی می کنیم
===========
زندگی کن قبل از آنکه بمیری!
===========
فرزند نظمی که تو را و پیرامونت را فرا گرفته دریاب
و با آن هم همراهی کن
===========
همه چیز و همه کس طبیعی است یعنی از- در- به طبیعت است
روان - نماد و تصویر و پیام از آن طبیعت است

Friday, July 18, 2008

کودک و بالغ

کودک می پرسد و بزرگترها جواب می دهند و او می پذیرد و راضی می شود
اما
بالغ خود می پرسد و خود نیز بایستی جوابش را بیابد و با این حال هنوز راضی نیست
کودک آزاد نیست او در چارچوب های محدود کننده ای قرار دارد که با انتخاب او بر او حاکم نشده اند کودک مجبور است بر آنها گردن نهد
اما بالغ آزاد است او خود نظامات محدود کننده ی حاکم بر خودش را می سازد و می پذیرد و تسلیمش می شود بالغ مجبور نیست به چارچوب های محدود کننده اش به الاجبار تن دهد و توانا و انتخابگر است

Tuesday, July 8, 2008

فرد و اجتماع

معمولا اجتماع با ارائه ی امر عظیم به فرد او را مسحور کرده و با خود همسو می کند و فرد در برابر هزاران همچو خود که از امری جانبداری می کنند دچار تزلزل شخصیتی شده و تسلیم گردیده و چاره ای جز همراهی ندارد
============
ما حقیقتی را بازگو می کنیم که به ما عرضه شده و از طفولیت شالوده ساختمان شخصیت ما را پدید آورده و اسکلت روانی ما ریشه در فرهنگ ما دارد و امری ورای فردی و اجتماعی است
============
چگونگیت حاصل نظام مرتبط با توست
=========
اجتماع امور اعتباری خود را چون موجوداتی با حقیقت محض به افرادش عرضه و هویت آنها را رنگ و بوی خویش می دهد و به انقیاد خود در می آورد
=========
ببین چگونه فضا طراحی ایجاد و عرضه می شود و تو چگونه از فضا بر می آیی ؟ هویت تو خروجی فضایی است که در آن زندگی می کنی و این فضا مصنوعی بشری حاصل دسته جمعی ما و گذشتگانمان بر طبق خواست و طرح و اراده ی طبقه حاکمه ی قدرتمند است
=========
تصویر دلنشینی که توسط همگان بکار گرفته می شود و پاسخ گوی سر گردانی ماست و بستر ساز حاکمیت طبقه ی حاکم نیز است و هویت هریک از ما نیز در تبعیت از آن شکل می گیرد
===========
خواست ما یعنی خروجی نظامی که انتخاب ما را مشخص می کند در زندگی ما و روندهای مرتبط با آن تعیین کننده است
===============
ما جسمانیت زندگی را پنهان کرده و نمادین بودن آن را فریاد می زنیم
===============
ما واقعیت را با تصویر پردازش شده از آن جایگزین و ذهن به محتوی خود مشغول می شود
=====
و ذهنی که برای هستی یابی بی وقفه کار می کند و با محتوی خود زمان را گسترش داده و خود را بسیط می کند
============
برای تداوم وجود نمادینش از نظام های نمادین موجود استفاده می کرد یا آنها را می ساخت و از حباب های کوچک حباب های بزرگتری ساخته می شد تا اینکه حباب نهایی بترکد
========
پس از مرگ
مقایسه یاد آوری ارزشگذاری قضاوت پیش بینی و دیگر فعالیت های مغزی و جود نخواهد داشت
++++++++
و در آخر اینکه
آزادگی تو ریشه در پایان پذیری تو دارد
هنگامی که مسیرها به یک نقطه ختم می شود تو در انتخاب مسیر آزادی

نه آغاز و نه انجام

نه آغاز و نه انجام
نه حتی مسیر
و نه آنکه می رفت
همه غبار آلوده
مبهم
---
از تاریکی برآمد
افتان و خیزان
لرزان
و در تاریکی درغلتید
در حالیکه از خلا
آکنده بود

چند مطلب به ظاهر پراکنده

وضعیت بشری ، متنوع ، ناپایدار ، مبهم و پیچیده است . مواجهه با این وضعیت نیاز به هوش مدرن دارد. انسان غیر مدرن در گریز از وضعیت بشری به انواع باورها پناه می برد
===============
انسان ترکیبی است از پایان پذیری و ادراک پایان ناپذیری
از زمانمند بودن و فهم جاوید بودن
از آزادی و ضرورت
خلاصه انسان یک همنهاد است
===============
یه دفعه گفتم: اونی که بیشتر زور میزنه و ادعاهاش بزرگتره
خودش بهتر از دیگرون می دونه که هیچی نیست
===============
توی قبرستون گفتم :این دوتا که کنار هم خوابیدن کاملا مساویند و هیچی نیستن
موقعی که زنده بودن هر کدامشون واسه خودشون فکر می کرد تو مرکز عالمه و حق فقط با اونه
===============

Friday, May 30, 2008

جهت گیری همسوی خود

به این قضاوت توجه کنید
من این طور می خواهم پس این طور هم درست است
ادعای من درست است ، برای اینکه من دوست دارم این طور باشد
غالبا استدلال ما ، معنی در بالا آمده را ، می دهد
و این قضاوت با محوریت من، اعلام می شود که درست هست و بایستی توسط شما هم پذیرفته شود. ولی شما هم با این نوع استدلال نمی توانی با من به تفاهم برسی.
روش غلط حقیقت را پنهان و حصول تفاهم را مشکل می کند

Wednesday, May 28, 2008

من دوست دارم روی زمین محکم قدم بزنم ولی


من دوست دارم روی زمین محکم قدم بزنم ولی



غالبا زمین زیر پا یمان محکم است ؛ در عین حال باید توجه داشت که این زمین صاف و هموار نیز باشد . دارای چاله و چوله نباشد ، هنگامی که راه می رویم پایمان روی پوست موزی ، خربزه ای ، چیزی نرود ؛ گاهی وقتها ، بنا به نیاز زندگی ، در محیط های لیز و لغزنده مثلا یخ بسته قرار می گیریم ( در زمستان و در جایی که برف باریده ) باید کفش مناسب عاج دار پوشید و با احتیاط قدم برداشت . در هر حال شاید زمانی برسد که هیچ کاری نتوان کرد ؛ مثلا زیر پایمان یک دفعه خالی شود و یا یک زلزله مهیب رخ دهد در این مواقع واقعا زیر پایمان سست و لرزان می شود با اینکه در این مواقع نیز علمای صاحب نظر( که همیشه توصیه ای در انبان ذهنشان دارند ) مواردی را گوشزد می کنند ؛ خلاصه دنیا هر طور که باشد ؛ به نظر می رسد ما مسئولیت قابل توجهی در باره اینکه آیا زیر پایمان سست است یا نه ؛ داریم و اینکه صحیح راه برویم و صدمه ای نبینیم به انتخاب های خودمان بستگی دارد ؛ این نظر علمای صاحب نظر است و اگر شما زمین می خورید مشکل خودتان است و بس.
البته بعضی ها هستند که واقعا زحمت کشیده اند ؛ آنها حتی روی بند هم راه می روند ؛ بعضی ها هم موقع راه رفتن می توانند حرکات آکرباتیک انجام دهند . بعضی ها هم برای راه رفتن از وسائل کمکی بهره می گیرند ؛ مثل عصا و ویلچر و حتی پای مصنوعی . که همه ی این موارد قابل توجه است ؛ بعضی ها هم مثل من سر جایشان می نشینند و در خیالشان همه جا می روند ؛ عجب قدرت مانوری هم دارند ؛ چقدر هم صفا می کنند ؛ اینها زمین هم نمی خورند چون روی صندلی راحتی لم داده اند و تخمه آفتابگردان می خورند و پوستش را هم در هوا تف می کنند و ... ؛ اگر هم زمین بخورند ، توی خیالشان راحت بر می خیزند . خوب این راه رفتن ، چون یک مقدار پنهانی است دیگران هم نمی بینند . ولی خوب می توان تصور کرد که بعضی موجودات خیالی هم می بینند ، ببینید ؛ همه جور می شود راه رفت و در هر زمانی و در هر فضایی . آدم با راه رفتن زنده است و بس . حق راه رفتن آزادانه را حتی المقدور از انسانها نگیریم ! والسلام

Tuesday, May 27, 2008

مهیای رفتن


چو مردی مردی - باز آمدنی نیست تو را

اکنون که پیر شده ای
چهارستون بدنت به لرزه اوفتاده و به ضعف و سستی و مرگ نزدیک می شوی
از دلبستگی ها بکاه ، خود را رها کن . واقعا رها از مال و جان (!) و در همدلی با دیگران گذران عمر نما . دلبستگی های پوچ به امور حقیر ، دل کندن را سخت می کند ؛ منصف باش و خود مرکز بینی را کم رنگ تر کن ؛ خود بر حق بینی ات را که برای گذران زندگی ، تا زمان پیری ، نیاز داشته ای ؛ کمتر کن ؛ نسبی کن ؛ به دیگری حق بده چون : تو میمیری وآنها می ما نند و آنها به این بر حق بودن ، برای ادامه ی زندگی ، نیاز دارند . در پیری ، شاید بهتر باشد فردیت ها سخت نباشد چون نیاز به توفیق کاهش می یابد . شاید بهتر باشد انعطاف و وارستگی پیشه گردد. گویا مهیا و آماده ی تمام شدن می شوی . حتی مرگ نیز بایستی توسط اراده ی آزاد ، مورد پذیرش واقع شود ؛ روان بایستی آماده ی روبرو شدن با وضعیتی گردد ، که خود را نتواند پی گیرد . شخصیت پیر دگرگونه می شود ؛ محتاط ، نا مطمئن ، امور را گذرا بین ، واقعیت ها را با همه ی جنبه هایش دیدن ، فارغ از خوب و بد کردن ، کثیر و بی همتا ، تنها و بی همدم و جفت ، با پذیرایی بالا ، همه چیز را راحت کنا ر هم قرار می دهی و معتقدی همه چیز خوب است آنها می توانند با هم باشند

تو با یستی مثل این طبیعتی باشی که به آن باز می گردی با قلبی وسیع که همه چیز را با هم در خود جای داده و حال همه چیز در رابطه با تو و برایت به پایان می رسد همه را نوازش کن همه را با تمام وجود در آغوش بگیر و برو به نقطه ای که بی باز گشت است و از نظر روانی بعدی ندارد

Friday, May 23, 2008

درس اخلاقي که يک فضانورد آمريکايي گرفت


اين عکسي است که فضاپيماي «وويجر» از زمين گرفته است. عکسي که زمين را در فضاي بيکران نشان مي‌دهد. «کارل ساگان» فضانورد آمريکايي کتابي با همين عنوان نوشته است.در قسمتي از اين کتاب مي‌خوانيم

دوباره به اين نقطه نگاه کنيد. همين جاست. خانه اينجاست. ما اينجاييم. تمام کساني که دوستشان داريد، تمام کساني که مي‌شناسيد، تمام کساني که تا به حال چيزي در موردشان شنيده‌ايد، تمام کساني که وجود داشته‌اند، زندگي‌شان را در اينجا سپري کرده‌اند. برآيند تمام خوشي‌ها و رنج‌هاي ما در همين نقطه جمع

شده است

هزاران مذهب، ايدئولوژي و دکترين اقتصادي که آفرينندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده‌اند، تمامي شکارچيان و صيادان، تمامي قهرمانان و بزدلان، تمامي آفرينندگان و ويران‌کنندگان تمدن، تمامي پادشاهان و رعايا، تمامي زوج‌هاي عاشق، تمامي پدران و مادران، کودکان اميدوار، مخترعان و مکتشفان، تمامي معلمان اخلاق، تمامي سياستمداران فاسد، تمامي «ابرستاره‌ها» تمامي رهبران کبير، تمامي قديسان و گناهکاران در تاريخ‌ گونه ما آنجا زيسته‌اند؛ در اين ذره غبار که در فضاي بيکران در مقابل اشعه خورشيد شناور است. زمين ذره‌اي خرد در برابر عظمت جهان است. به رودهاي خون که توسط امپراتوران و ژنرال‌ها بر زمين جاري شده، البته با عظمت و فاتحانه بينديشيد. اين خونريزان، اربابان لحظاتي از قسمت کوچکي از اين نقطه بوده‌اند. به بي‌رحمي‌هاي بي‌پاياني که ساکنان گوشه‌اي از اين نقطه، توسط ساکنان گوشه ديگر (که از اين فاصله نمي‌توان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده‌اند. بينديشيد چقدر اينان به کشتن يکديگر مشتاقند، چقدر با حرارت از يکديگر متنفرند. تمامي شکوه و جلال ما، تمامي حس خودمهم‌بيني بي‌پايان ما، توهم اين‌که ما داراي موقعيت ممتاز در پهنه گيتي هستيم، به واسطه اين عکس به چالش کشيده مي‌شود. سياره ما لکه‌اي گم‌شده در تاريکي کهکشان‌هاست. در اين تيرگي عظمت بي‌پايان هيچ نشانه‌اي از اين‌که کمکي از جايي مي‌رسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد، ديده نمي‌شود.زمين تنها جاي شناخته شده است که قابليت زيست دارد. هيچ جايي نيست؛ حداقل در آينده نزديک که گونه بشر بتواند مهاجرت کند. مشاهدات، بله؛ استقرار، هنوز نه. خوشتان بيايد يا نه، زمين تنها جايي است که مي‌توانيم روي پايمان بايستيم. گفته شده که فضانوردي تجربه‌اي است شخصيت‌ساز که فرد را فروتن مي‌سازد. شايد هيچ تصويري بهتر از اين، غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنياي کوچکش به نمايش نگذارد. براي من اين تصوير تأکيدي است بر مسئوليت ما در جهت برخورد مهربانانه‌تر با يکديگر و سعي در گرامي‌داشتن و حفظ کردن اين نقطه آبي کمرگ؛ تنها خانه‌اي که تاکنون شناخته‌ايم.

Thursday, May 22, 2008

رکسانای بابا یک ساله شد



از اینکه مردم تو را

آنگونه که هستی

بشناسند

مهراس
بلکه شادمانی پیشه کن

نتیجه ی خود سازیت را

به ایشان عرضه کرده ای

کریم - غلامی

Thursday, May 15, 2008

از خودت بگو

خوب یه سری کمبود ها هست که اگه نبود بهتر بود
فعلا بی خیال فردا ، امروز را سر می کنم البته به فکر آینده هم گاه گاهی می رم ... تا ببینم چطو ر می شه.
سر کار می رم با دوستان از همه جا حرف می زنیم بچه ها درس می خونن بازی می کنن و بزرگ می شن رکسانا هم تازه راه افتاده 6 روز دیگه یک سالش می شه تمرین راه رفتن می کنه . دارم دنیایی که توش زندگی می کنم رو درک می کنم . زندگی چیه؟ دنیا چطوره؟ عمر چطور طی می شه؟ من چطور هر لحظه ساخته می شه؟ امور چطور اتفاق می افتن ؟ و از این حرفا .
دنیای من مثل خودم سیاله. اون منو در برمیگیره و من در هر لحظه شیرجه میزنم توش. توش شناورم . مثل پرواز آزاد یه کایت سوار که خودشو سپرده به جریانات هوا . البته کمی کنترل و هدایت هم لازمه ، ولی بیشتر حفظ تعادله . به نظر میاد بیشتر امور لااقل این دور و برا اینطوریه .
هر روز یه بحثی پیش میاد ولی در کل تغییر چندانی رخ نمی ده . این که در جریان مسائل باشی یا نه چندان فرقی نمی کنه. دیگه مردن اطرافیان هم چندان جالب نیست . روز و شب ها خیلی وقت ها ، با هم فرقی ندارن .
موقعی که ازت سوالی شد سعی کن درست پاسخ بدهی . وگرنه او ضاع بهم میریزه . فعلا نیاز های روزمرگی بایست برآورده بشه . تو که با کسی یا چیزی دعوا نداری ، پس باهاشون راه بیا.
درسته ، خیلی چیزا رو نداری و یا مجبوری با بعضی امور بسازی ، قبول کن که چندان فرقی هم نمی کرد پس فعلا پاشو برو قدم بزن . بزار باد تو صورتت بخوره ... حال کن .

آدمک و خیالاتش

دوستی یه اس ام اس برام فرستاد یه شعر بود"آدمک " که ذهن را به کار می انداخت
=====================
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند
دست خطی که تورا عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خل نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی بخدا مثل تو تنهاست بخند
=====================
: در فرهنگ ما
آدما همیشه آدمک اند در آینده ای که معلوم نیست کی میاد شاید آدم بشن ، تا اون موقع هم بهتره خودشونو آدمک بدونن
: در فرهنگ ما
زندگی در اونجاست و در اینجا مرگ و نیستی است در باره اونجا هم یه مقدار حرف زدن ولی معلوم نیست کجاست؟
: در فرهنگ ما
با یه نوشته ما باور می کنیم و سر از پا نمی شناسیم و سر و جان را هم شاید فدا کنیم
: در فرهنگ ما
چون اسیر در ذهنیات هستیم در ذهن هم می مانیم و همه چیز را ذهنی و سراب می دانیم
: در فرهنگ ما
خود تنهاست در ایجاد ارتباط مشکل دارد پس تنهایی را ویژگی زندگی میداند خدا هم انسانگونه و تنهاست
ما در فرهنگمان دنیا و زندگی را جدی نمی گیریم در وضعیت درد می مانیم و مداوا کردن را ناممکن می دانیم وبه خنده سفارش می کنیم چون خنده بر هر درد بی درمان دواست

Monday, May 12, 2008

توفیق فرد و دنیایش

برای توفیق در زندگی چه چیز هایی مهم است؟
اولین چیزی که به نظر میرسد ، مدرک تخصصی است که البته مهم است ولی کافی نیست. و خیلی وقتها به تنهایی راه بهره مندی از مواهب زندگی را می تواند باز کند .

شناخت جامعه ای که در آن زندگی با ید کرد ، شناخت روندهای اقتصادی رو به پیش در آن جامعه ، ایجاد ارتباطات مناسب با افراد کار آمد در این جامعه ، شناخت مشاغل در آمد زا ، ارتباط با سازمانها و اداره جات و شرکت های مو جود در جامعه و طرق دیگر... که به نظر من نرسید! از ملزومات توفیق در زندگی است.

برای توفیق در زندگی بایستی در جستجوی آن بود و قابلیت ها و انعطاف های لازم را داشت. و همه چیز را در خدمت زندگی و برای آن خواست .

هر کس به روش خود موفق می شود و به همیاری و مساعدت دیگران در این راه نیاز دارد .

توفیق در زندگی نیاز به سرمایه گذاری دارد زمان بر است تدریجی است و رفتار دراز مدت و در عین حال عاقلانه را می طلبد .

توفیق در زندگی با شور و امید و آینده نگری و شناخت منابع مو جود و بهره مندی از آنان ممکن است .

و در آخر این که

معنای موفقیت از نظر افراد مختلف متفاوت است به فرد و دنیای فردی بستگی دارد.

حصار ظاهر

جهان از واقعیت های مصنوعی انباشته است و انسان فقط واقعیت قلب شده ، کپی یا واقعیت غلو شده را دریافت می کند. از: بودیار

بود آیا که در میکده ها بگشایند گره از کار فرو بسته ی ما بگشایند از:حافظ

ذهن بر تخت خود نشسته است و می تواند در درون خود ، بهشتی از جهنم و یا جهنمی از بهشت بر پا کند.
از : میلتون

خیر و شر ساخته ی ذهن است . از: شکسپیر

اندیشه ها بر دنیای آدمی حکم می رانند. از : امرسون

هر کس آن چیزی است که در ضمیر می پندارد. از : داوود نبی


خود را می آرائیم و در جهانی که آن را هم آراسته ایم زندگی می کنیم .
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم از مصنوعات و هویت ( که آنهم بر اساس قوائدی حساب شده توسط محیط و فرد تسلیم محیط شده و اکنون استمرار بخش آن ، ساخته شده ) ساخته شده است.
رنگها حرکات مصنوعات همه و همه برای این است که خاطر جمع شویم که همه چیز حساب شده است و فضایی که در آنیم کاملا در خدمت ماست . طبعا ذهن هم بایستی با این محیط کاملا هماهنگ و سازگار و منطبق باشد . اما باید همواره یاد آور شد : پوسیدگی پیش رونده ی وجود فردی را ، گریزی نیست و شعور از فریب کاری ظاهر آراسته گریزان است.

Friday, May 9, 2008

چرخش های روزگار


زمین می چرخد و

می چرخد

در فضا می رود و

می رود

جانداران تولید مثل می کنند

می زایند و تولید مثل می کنند و میمیرند

و نسل بعد تکرار می کند

این روند دیرین را

این تکرار توام با تحول

تا کی ادامه خواهد یافت؟

و چه نتایجی به بار خواهد آورد؟

من

اکنون آخرین حلقه ی ایجاد شده ی این زنجیره

به فرزندم می نگرم

به نسل بعد

آه ... من به خوبی

تسلیم قانون نحوه ی بودنم بوده ام

و هستم تا هستم

اکنون اما

آگاهانه

Thursday, May 8, 2008

خودسازی یا خود توسط دیگرسازی

با خودت یا... لااقل با عزیزت ، چقدر می توانی صادق باشی ؟
صداقت داشتن در زندگی ، فردی یا گروهی ، خیلی مهم است . اینکه به جای دروغ ، فریب ، ظاهرسازی ، تملق و چاپلوسی و رفتار در چارچوب های خشک و بی روح تصنعی ، حتی المقدور عاقلانه صادقانه و با احساس خود را عرضه کنیم . اینکار خیلی وقتها ، بسیار سخت می شود حتی در جمع آشنایان ، یا خانواده یا حتی عزیزت یعنی همسرت.

اگر خودت را همانگونه که واقعا هستی ، تمایلاتت ، ادراکت و اندیشه ات را عرضه کنی به جای گفتگو با تو ، تو را پس می زنند ، مورد قضاوت ارزشی قرار می دهند که ولنگاری و ... و این که بر اساس تنظیمات اجتماعی رفتار نمی کنی و ... و تو مجبور می شوی به گوشه تنهایی خود بخزی و نیاز ارتباطی انسانیت بر آورده نمی شود.!

اینکه آدمها را ارزشگذاری کنیم و بعضی ها رابا ارزشتر و بعضی ها را کم ارزشتر بدانیم بعضی و قتها ، باعث رفتار های ناپسند از سوی ما می شود مخصوصا اگر ملاک های ما ظواهر و ارئه ی نمایشی آدمها باشد اینکار باعث می شود تا دیگری مجبور به همسازی و مجبور به رفتار نمایشی هماهنگ با ما بشود که صداقت را از ارتباط حذف می کند و دنیایی تصنعی از ارتباطات را ایجاد می کند که چنگی به دل نمی زند و شور و احساس و متفاوت بودن (که به نظر من ضروری یک ارتباط مفید و لذت بخش است) را از رابطه می گیرد.

ما نه تنها خود حقیقی و واقعی خود را ، بایستی عرضه کنیم بلکه اجازه دهیم و فضا را مساعد کنیم که دیگری هم خود را آنگونه که هست عرضه کند . ترس رابطه را فلج و بی خاصیت می کند و باعث می شود مقاصد ما از ارتباط برآورده نشود.

انسان حق دارد وجود زیبا و منحصر به فرد خود را ، که حاصل خودسازی خودش است را به راحتی و بدون ترس به دیگری که فکر می کند با او صمیمی است عرضه کند.

خود سازی یعنی خود را بر اساس دریافت های خود و حقایق آشکار شده برای خودت و نیاز ها و تمایلات درونی ات بسازی و بتوانی خود زیبایت را به دیگری عرضه کنی وگرنه اگر قرار باشد خودت را بر اساس چارچوب دیگری و یا حتی دیگران ، آنهم بالاجبار و از سر ترس بسازی که دیگر خودسازی نیست و خود توسط دیگرسازی است .

صداقت ارزش والائی است به راحتی از آن نگذریم و به خاطر مسائل مادی زود گذر خود و شخصیت خود را ضایع و منفور نسازیم .

Saturday, May 3, 2008

اقتدار قانون

قانون خوب و اقتدار آن منافع ومصالح همگانی را تامین می کند
اگر امور بر اساس قانون انجام گیرد و همه خود را به قانون پایبند بدانند و
همیشه قانونی عمل کنند و قوانین برای زندگی بهتر کاملتر و در صورت لزوم تغییر یابند
انسان سعادتمند می شود
اگر هیچ کس خود را ماورای قانون نداند

Friday, May 2, 2008

دنیایی که من دوستش دارم

در آخر ما سیستم ها را خواهیم شناخت
اینکه سیستم ها چگونه پدیدار می شوند؟ چه ساختاری دارند؟ از چه اجزایی تشکیل شده اند؟ چه ویژگی هایی را و چرا دارند؟ چه عملکردهایی را و چرا و چگونه دارند ؟ تعاملات سیستم و محیطش چگونه است ؟ محیط سیستم چه ویژگی هایی دارد؟ و چرا سیستم و محیطش اینگونه است؟ و گونه ی دیگری نیست؟
ما خواهیم توانست طراحی و ابداع کنیم خواهیم توانست سیستم های ترکیبی ایجاد کنیم و ویژگی های نو ظهوری در سیستم ها پدید بیاوریم ما خواهیم توانست دنیای با ویژگی های دلخواه از سیستم ها و فضایی که در آنها این سیستم ها تعامل دارند ایجاد کنیم.
اینها حس و ادراکی از نظام مندی طبیعی را در ما ایجاد خواهد کرد و با رشد درک سیستمی جهان در ما ارزیابی ما از توانایی مان و قابلیت های جهان پیرامونی مان هم رشد خواهد کرد و ما یاد خواهیم گرفت چه زمان عمل کنیم و چه موقع تسلیم شویم و تن به پذیرش اوضاع دهیم.
نظام های مفهومی ما و نظام های اندیشه ی ما و سیستم های سمبولیکی که ما به کار می گیریم در اوج دقت به خوبی در ارتباط با زندگی ما خواهند بود و راهنمای اندیشه و عمل و ارتباطات ما خواهند بود.
انسانها با نظام های کارآمد مفهومی ریاضی که خواهند ساخت به راحتی با هم به تفاهم می رسند ورقابت ها به راحتی به رفاقت ها تبدیل خواهد شد.
خود خواهی خود فریبی و خود شیفتگی ها با ادراک صحیحی از چگونگی خود و نحوه ی ایجاد و کار خود زایل خواهند شد و انسانها در خواهند یافت که چگونه منابع محدود موجود را به نحو بهینه ای بین خود قسمت کنند.
فریب کاران و دروغگویان با نظام های رسانه ای بر آمده از شعور جمعی رسوا خواهند شد و امکان اینگونه رفتار های رزیلانه نیز کاهش خواهد یافت.
انسانها درک خواهند کرد که به جای هزینه های تسلیحاتی منابع خود را در جهت مصالح و منافع جمعی و گروهی خود هزینه نمایند و نتایج مطلوب اقدام های خود را در راستای بهره مندی از زندگی افزایش دهند.
این دنیای زیبایی است که من آرزومند آنم.
انسان با درک و شعور و توانایی که کسب خواهد کرد و با ارزیابی صحیح از خود و مناسبات دنیایش در ارتباط با دیگر همنوعان موجودات زنده و محیط زیست و طبیعت مسئولانه رفتار خواهد کرد.
او نظام های مفهومی اجبار ساز را که در خدمت گروهی خود بزرگ بین و سلطه گر می باشند را رها خواهد نمود و نظام های مبتنی بر اختیار و حق آزادی انتخاب و حرمت داشتن فرد انسانی و عقل مدار را جایگزین خواهد نمود.
من بی صبرانه آرزوی این چنین زمانی را دارم زمانی که انسانها بر اساس منطقی حساب شده متولد شوند کاملا انسانی بزرگ شوند و زندگی عاقلانه و توام با خلاقیت و بهره مندی و شاد داشته باشند.

Thursday, May 1, 2008

تاثیر روابط بر همدیگر

تا کنون بر تاثیر ناخود آگاه شخص ثالث بر روابط دو نفر توجه کرده اید؟
به خصوص هنگامی که این تاثیر رابطه را غیر طبیعی می کند؟
و باعث تشدید تاثیر شخص ثالث و در نتیجه غیر طبیعی تر شدن رابطه می گردد
مثلا هنگام سوء تفاهم بی دلیل بین دونفر به خاطر وجود نفر سومی که از هیچ چیز خبر ندارد

دعای داریوش هخامنشی

خداوند این کشور را از دشمن و خشکسالی و دروغ
محفوظ بدارد

Wednesday, April 30, 2008

چند سخن

نظام نشانه ای در ترکیب با دیگر نظامها
نظام نشانه ای در ترکیب با نظام تمایلات زیستی برآمده از ارگانیسم و فشار ها و اجبارهای محیطی اراده و خواسته و مطلوب فردی را بوجود می آورد.
نظام نشانه ای همانند ارگانیسم دارای نظامی برای توزیع خود در محیط و تحول و ساخت محیط برای حصول تطابقی دو جانبه است.
به این صورت دیسکورسی فراگیر در هستی مرتبط با فرد شکل می گیرد که زندگی فرد نامیده می شود

تکامل و پیچیده شدگی فزاینده
تکاملی که در مدت چند ملیارد سال بوقوع پیوسته در یک نگاه بهت آور می نماید.
ادراک نحوه ی پیدایش پیچیدگی ، از پیچیدگی مضاعفی برخوردار است.
حیات ویژگی خود سازماندهی و خود نظام پذیری ، خود و محیط پیرامونش را دارد.
ارتباطات بین اجزا و تولید و انتقال وبه کار گیری اطلاعات در آنها باعث سازماندهی و انتظام بخشی سیستم و محیطش می شود.

از اخلاق
ما پس از روبرو شدن با واقعیت ، متوجه الگوی عمل در قبال آن می شویم ، بنا بر این پشیمانی در خصوص این که چرا از قبل متوجه الگوی عمل صحیح در برخورد با واقعیت مزبور نشده ایم بیهوده است.
بسیاری از احساسات کاملا عادی اند ، ولی بایستی عاقلانه با آنها روبرو شد.
زمام اختیار بایستی بطور متعادل در دست عقل و احساس باشد.
همیشه بی تفاوت نباش ، گاهی بی تفاوتی را انتخاب کن ، ارتباط موثر چاره ساز است.
بایستی توجه داشت ، که متاسفانه سازمانیابی هویتی و ارتباطی آدمیان رشد بسیار کمی داشته است ، در حالیکه آدمی از نظر ابزار و روش ها بسیار توسعه یافته است.
همگی روزی میمیریم ، این را می دانیم ، کاری نمی توان کرد ، اجباری است که خود را به ما تحمیل می کند با این حال در باز نمایی های خود گمگشته ایم.
در دنیا هیچ چیز ترسناکی همچون خود ترس وجود ندارد.
اکنون ، این دنیای من است ، که من به آن ، با تمام وجود آگاهم . دنیایم مرا فرا گرفته و من مطمئن هستم که از آنم و در آنم ، من و دنیایم یکی هستیم من دیده ها ، من شنیده ها ، من معنای رویدادها ، من میل به آنها هستم ، روزی فرا می رسد که من و دنیای اختصاصی من به پایان برسد اما با تولد هر کودکی دنیایش نیز زاده می شود.

در باره حیات
حیات کنونی حاصل تعداد زیادی فرایندهای پیچیدگی و فرایند های آشوبی به هم وابسته از چند ملیارد سال قبل تا کنون بوده است.
احتمالا چند میلیارد سال قبل یک یا چند نوع سلول که تقریبا از سازمان مشابهی برخوردار بوده اند در شرایط مناسب از موادی که قبل از آن به درجه بالای از پیچیدگی رسیده بودند ایجاد و پس از آن در فرایندهای آشوبی و پیچیدگی متعددی شرکت کردند.

موانع جدید تکاملی نوع بشر
حیات واقعا خاصی که در زمین شکل گرفته و وجود گونه خاصتر انسانی که استفاده از نظام های نشانه ای را در یک فرایند تاریخی اجتماعی ابداع نموده است باعث ایجاد نظام های ایدوئولوژیک پندارگرایانه ی متعددی شده که مشغول انواع هویت سازی ها در گروه های بشری گردیده اند.
این ایدوئولوژی ها با عملکردهای برآمده از نظامهای مفهومی شان از علل درگیری های اجتماعی و انحراف از ادراک صحیح فرایندهای مربوط به زندگی توسط فرد می باشند.
اینها موانع جدید تکاملی بشرند.

عقلانی بودن یعنی چه؟
عقلانی بودن از نظر روش علم جدید ، یعنی نظر مبتنی بر مشاهده ی نظام دار.
در علم ما به حقیقت نمی رسیم فقط نظرات مفید می سازیم علم از نظر وصول به حقیقت ، موضع متواضعانه ای دارد.
در علم بایستی معیارها و ضوابط رد نظریه ها مشخص باشد یعنی معلوم است کی یک نظریه رد شدنی است. در حالیکه گزاره های دینی رد کردنی نیستند.
بنا بر این عقلانیت دینی و عقلانیت علمی با هم متفاوتند و نباید آنها را با هم قاطی کرد و توجه داشت وقتی یک عالم دینی از عقلانیت صحبت می کند منظورش عقلانیت از منظر درون دینی است.
خود بر حق بینی پیروان مذاهب ناشی از نوع هویت سازی آن مذاهب است. که باعث صدور احکامی می شود که انگار دیگران ابله اند و فقط پیروان این مذاهب عاقلند و از ادراک صحیحی برخوردارند.

زندگی
زندگی جریانی از دنباله رویدادهای به هم وابسته درونی و بیرونی است که من بخش کوچکی از آن هست که ضمن پذیرش این جریان و رفتار بر طبق آن خود نیز تسلیم آنست.

از سیاست
وضع موجود مملکت در راستای منافع و خواسته ها و تمایلات هویتی گروهی به نام محافظه کاران است و برای همین محافظه کاران سیاست های حفظ و تقویت وضع موجود را دنبال می کنند.
ولی کاملا روشن و آشکار است که اکثریت از وضع موجود ناراضی اند و تمایل دارند از روندهایی جانبداری کنند که وضع موجود را با وضع مطلوبتری تعویض کند.

نظام های ایدوئولوژیک با ایجاد هویت های آرمانی و سعی در القاء این هویت به مردمان حس برتری و رفتار نظامدار و هدفمند در راستای مقاصد رهبران نظام ها را در پیروان ایجاد می کنند.
چارچوب تعریف کننده هدف و برتری حسی و فکری و رفتاری نظامدارمبتنی بر ذهنیت های برآمده از ایدئولوژی است.
که در راستای خواسته های گروه رهبری نظام نیز است.
و افراد این خواسته ها را خواسته ی خود می پندارند.


Wednesday, April 23, 2008

ما چرا اینگونه ایم؟

ما همان می شویم که تمام روز به آن می اندیشیم

Tuesday, April 22, 2008

رکسانا در یازده ماهه ای


هر چیزی حادثه است حادثه ای یکتا و منحصر به فرد و زبان وسیله ی حفظ و نگه داری حادثه هاست


Saturday, April 19, 2008

آدرس دیگر وبلاگ های من

http://zehnvahoviyat.blogspot.com/

http://neshaneha-myroksana.blogspot.com/

آشوب در روندهای تاریخی

به خاطر نبود میخی
نعلی از دست رفت
به خاطر نبود نعلی
اسبی از دست رفت
به خاطر نبود اسبی
سواری ازکف رفت
به خاطر نبود سواری
نبردی را باختند
به خاطر شکست در نبردی
حکومتی بر باد رفت

Wednesday, April 9, 2008

نظم

واژه نظم اشاره به ویژگی اصلی نظام(سیستم ) دارد
و از قانون و اصل و قاعده و فرمول و امثال اینها
که کارشان بیان نحوه نظم است برتر است
نظم را با شبیه سازی با یک نظام نمادین ذهنی می کنیم
نظم اندازه دارد از بی نظمی تا نظم کامل را شامل می شود
این اندازه خروجی نظام حاصل از شناساگر و شناساشونده است
------------
نظم داشت و در جستجوی نظم بود
نظم را ایجاد می کرد نگه می داشت و ادامه می داد
از نظم به بی نظمی و بالعکس به راحتی حرکت می کرد
زنده بود

Saturday, April 5, 2008

عکسی از عید 1387


روستای تنگ آب
منزل شهباز دایی
زندگی خوب
آسان است
اگه
تصورات مناسب
داشته باشیم

ما و دیگری و اهمیت داشتن

ما اهمیت داریم
ولی
به اندازه دیگران
خود فریبی و دیگر فریبی را کنار بگذار

ما و تصویر رسانه ایمان

تصویر ما از خودمان را تا اندازه ی زیادی
رسانه در اختیارمان قرار می دهد
یعنی شاید بشه گفت
ما به خودمان
در تلوزیون نگاه می کنیم

نظام اخلاقی

نظام اخلاقی آدما
جوریه که
وقتی شما به دیگری بد میگین
تا تو نظر دیگرون خرابش کنین
خودتونو تو انظار
خراب می کنین
واین جالبه

Tuesday, April 1, 2008

فضای زیستی جدید ما

ما در افکار در تصورات
و در صدا و تصویر و متن
در دنیای اطلاعات و ارتباطات
و کمی شور و احساس و عاطفه
و اندکی نیز دیگران و طبیعت
زندگی می کنیم

Monday, March 31, 2008

امروز 13 فروردین 1387است

و من بالاجبار سر کارم
با جابه جایی هایی که کردم موفق شدم پنج روز خانواده را به مسافرتی به محل زادگاهم ببرم
و پریروز آمدم
دریاچه پریشان و روستای تنگ آب به علت کم بارشی صفای هر ساله را نداشت
هر چند اهالی و اقوام بسیار صمیمی بودند
آرزوی سلامتی برای همه دارم
کاش امسال هم بخیر و خوشی سپری شود

Thursday, March 20, 2008

ابزار زبان

آیا با ابزار زبان که ابزار هویت سازی ماست
نمی توان
چیزهایی را تعریف کرد که وجود ندارند؟
ما موجودات ذهنی برای تداوم خود چه کارها که نمی کنیم؟

گذشته حال آینده

تصورات و تمایلات ما وجود دارند
ولی در عین حال
آینده
ادامه ی نامعلوم
گذشته ای نامعلوم است
و اینها ذهنیتی مبهم است
=========
همه چیز در زمان حال وجود دارد
آثار و خاطراتی از گذشته
یا
تصورات و تمایلاتی نسبت به آینده
زمان حال یک لحظه است
یعنی هیچ
این تصوری انسانی از زمان است
خطی و محدود

شناخت

شناسنده و شناخته شده در روند شناخت
به هم مربوط می شوند
نظام تحولات مربوط به شناسنده
با نظام های متناظر در شناخت و شناخته شده
درون یک نظام برتر بنام زندگی
در حال تاثیرات متقابلند

قدرت و آزادی

در پی جویی نظام نمادین معطوف به قدرت
جهت سلطه ذهنی بر دیگری
برای حاکم شدن بر اراده ی وی
اراده ی برآمده از ذهنیت
این آزادی و قانون است که فدا می شود

Tuesday, March 18, 2008

عادتها

در همه زمینه ها
گفتار یا پندار یا کردار
یا ترکیبی از این ها
عادت ها با تکرار شکل می گیرد
و ما در قفس عادت هایمان گیر می کنیم
رفتار بر اساس عادت هایمان برایمان عادی می شود
و در غیر این صورت
غیر عادی

چند نوشته

ما ضد محدودیت هستیم
===========
هدف محقق
باید جستجوی حقیقت باشد
نه دفاع از عقاید
===========
آیا؟
دین عبارت است از :
نظامی از تصورات وبیان ها که
برای ایجاد نوعی هویت و
سپس کنترل افراد به کار رفته
و در جهت منافع و کسب قدرت
رهبران مذهبی بکار می رود
============

Monday, March 17, 2008

گفتمان قدرت گفتمان آزادی و گفتمان های بین این دو(ترکیبی)

منظور از ارتباط بشری از هر نوعی چیست؟
رسیدن به موقعیت مطلوب تر
دوری از وضعیت نامطلوب
یا از این قبیل؟
گفتمان ها بنا به دلایل مختلف شکل می گیرند و تداوم میابند
درباره اش بیندیشیم

واقعیت ذهنیت و ورای آن

بنا به یک تقسیم بندی هستی را می توان به
واقعیت
ذهنیت
و ورای آن دو
تقسیم کرد
البته اینها وارد هم می شوند و
گاهی هم تمیزشان از هم سخت می شود
گاهی هم به هم تبدیل میشوند

Saturday, March 15, 2008

علائم پیری و فرسودگی نظام

نا کار آمدی
عادت زدگی
گریز از تازه گی
دست به عصا بودگی
کم تحرکی
یا تحرک بی حاصل
ناشی از حلقه های بی حاصل

گفتمان و منافع

هنگامی که نوع گفتمان ناموسی می شود
شاید با منافع نخواند
نظام تا انتها
در گفتمانی که به ضررش است
خواهد رفت

بد ترین چیز برای نظام انقلابی

ناتوانی در تعریف دشمن
وضعیت صلح
و زندگی در امنیت
آن با اقتدار خویش در قبال دیگران
خود را هویت می دهد

نظام و پیری

هنگامی که هزینه می شود
ولی سر و سامانی حاصل نمی شود
پیری فرا رسیده
روشها فرایندها نظام ها کهنه و پوسیده اند

محیط و نظم نظام

محیط به نظام نظم می بخشد
نظم درونی نظام
با هدایت محیط
و با تغذیه ی نظم از محیط
خود را ارتقاء می بخشد

در اجتماع

هنگامی که کهنه
از مرگ سرباز می زند
نو نمی تواند
متولد شود

جلوه گری های رهبران انقلابی

خود را قاطع و تزلزل ناپذیر نشان می دهند
خود را صد در صد مطمئن بیان می کنند
اعلام می کنند که پیروزی حتما از آن آنان است
همواره دشمنانی دارند
که هیچ غلطی نمی توانند کنند
به هیچ وجه از مواضع اصولی خود کوتاه نمی آیند
اگر کسانی از آنان انتقاد کند خائن به آرمانهای انقلابی است
هیچ گاه اجازه سرسوزنی تردید در حقانیت مرام رهایی بخش خود نمی دهند
...

Monday, March 10, 2008

می دونی چرا یک نظام خودکشی می کنه؟

می دونی چرا یک نظام خودکشی می کنه؟
چون تا آخر فکر می کنه
حقیقت فقط پیش اونه
و جانش را بایستی فدای حقیقت خودش کنه

می دونی چرا یک نظام خودکشی می کنه؟

Sunday, March 2, 2008

عزیز بابا چه مشتاقانه بزرگ می شوی

چقدر سعی می کنی برخیزی
زمین می خوری
اما باز بر می خیزی
چه صداهایی از خودت میسازی
می خواهی چه بگویی؟
هنوز همه چیز را در دهان می بری
دوست داری در دنیا گردانده شوی
غریب و آشنا می کنی
فقط به سمت آشنا ها خودت را می کشانی
بعضی وقتها از غریبه ها می ترسی
و گریه می کنی
تو فقط 9 ماه و 15 روز از تولدت می گذرد

Saturday, March 1, 2008

نو آوری

نو آوری در فضایی رشد می کند که مورد پذیرش باشد
در فضای کهنگی
در فضای جواب های بی چون و چرا
و اجبار ذهنیت های ماشینی شده
شعور به مرور ناتوان از خلاقیت شده
منجمد می شود

ارتقاء محتوی ذهن

هدف از ارتقاء محتوی ذهن
از طریق تغییر ذهنیات
فقط رضایتمندی و یا کنترلپذیری در جهت منافع فرد نیست
بلکه کار آمدی بهره وری توانا بودن شایستگی کنترل بر محیط
و
کسب حداکثر رضایتمندی در ارتباط با دیگران برای خود و دیگران نیز می باشد

Thursday, February 28, 2008

رویکردهای واقع گرایی در زندگی

در دنیا جای کافی برای همه هست
پس به جای اینکه جای کسی را بگیری
سعی کن جای خودت را پیدا کنی
چارلی چاپلین
============
در برابر تغییرات بایستی فعال بود
وگرنه جنبه منفی دگرگونیها
به ما خواهد رسید
============
تعریف دموکراسی
دموکراسی قضاوت مردم است
نه حکومت مردم
برای آشکاری قضاوت مردم
نهادهای آشکار سازی قضاوت مردم لازم است
و برای این کار آزادی بایستی برقرار باشد
===========
بزرگترین چالش زندگی
حفظ تعادل و توازن در زندگی است
==========

تعریف دموکراسی (مردم سالاری)

تعریف دموکراسی (مردم سالاری

دموکراسی قضاوت مردم است
نه حکومت مردم
برای آشکاری فضاوت مردم
نهادهای استخراج و تولید قضاوت مردمی لازم است
و این جز در شرایط آزادی ممکن نیست

چند اصل در رویکرد واقع بینانه

اصل کثرت در واقعیت
قطعات گوناگون واقعیت ممکن است از بیرون به هم مرتبط باشند
و در عین حال
از لحاظ درونی با هم متفاوت باشند
ویژگی پلی رئالیستی واقعیت
====================
اصل محدود بودن و مرز داشتن و متفاوت بودن قطعات واقعیت
هیچ چیز همه چیز را در بر نمی گیرد
هر چیز محیطی دارد
هیچ چیز بر همه چیز غلبه ندارد
ویژگی فردیت داشتن قطعات واقعیت
======================
اصل توزیع ارزش ها
کثرت وجود دارد وهمه ی قطعات واقعیت هم وزن نیستند
=====================

Wednesday, February 27, 2008

غلبه با تاریکی است

در سکوت و تاریکی این
کوچه باغ سرد زمستانی
با خود می گویم
آه غلبه با تاریکی است
و با شوق کلبه گرم و روشنی که
تو در آنی
بسویت می آیم

مرگ

مرگ معمولا سر زده از راه می رسد
و نفس سودا زده در برابر آن
از شدت بهت میخکوب می شود
=======================
خود را بر ساز
و پی گیر
زان پیش که
از میان برخیزی
=======================
:و آن برادر حزب الله را می بینی که
بازیچه نقش و خیالات درونی خویش و دیگران گشته
بازی می دهد و بازی می خورد
و بی مهابا می خروشد که
هنگامه جهاد فی سبیل الله است
=======================
حرکت شعور بشر
حرکت از ادراک اسرار آمیز بودن پدیدار ها
به شناخت علمی پدیدار ها

معتاد به ذهنیات

آیا با تکرار یک ایده در ذهن
به آن مطمئن می شویم
یا به آن معتاد می شویم؟
-------------------------
اصول گرا ها
اصولا پیروزند
و این هیچ ربطی به رفتارشان ندارد
بلکه به سخنانشان
مربوط است
------------------------
نقشی که کل بر جزء زند
آیا جزء تواند کزان سر باز زند؟
---------------------
هر حقیقتی در نهایت
ریشه در نوعی نظام شعور بشری دارد
که بنا بر مقتضای زیستش پدیدار شده است

Monday, February 25, 2008

علت و معلول و آرامش ذهنی

اگر علت و معلول بینشان فاصله باشد یا یکی یا هر دوی آنها عینی و ملموس نباشند
ذهن سرگردان و مضطرب می شود چون به راحتی رابطه علت و معلولی را نمی بیند.
--------------------------------------------------
کشف روابط واقعی بین امور واقعی برای ذهن درگیربا این امور
آرامش ایجاد می کند
انسان می فهمد:
چرا چیزها آنگونه اتفاق می افتند که اتفاق می افتند

Friday, February 22, 2008

ذهن عادت زده

ذهنی که با تکرار ذهنیت تثبیت شده
یعنی عادت کردن به یک سری ذهنیت
از پرسشگری وشک دوری می کند
فکر می کند
همه چیز توضیح داده شده روشن و بی ابهام است
منابعش چون و چرا کردنی نیستند
حرف اول و آخرشان یکی است
دانایی آنان تکمیل و یا تصحیح نمی شود
زنده نیست

واقعیت برتر از هر تصوری است

واقعیت را تصویر نمی توان کرد
و در ذهن و یا جای دیگری قرار داد
اما
بطور بسیار ناقص واز جوانبی می توان
ذهنیت ها مصالح ایجاد و تداوم شخصیت اند
شخصیت یک بازتاب گزینش شده از واقعیت است
این گزینش از چه نظامی تبعیت می کند؟

رکسانا درسن 9 ماهه


Tuesday, February 19, 2008

در باره زندگی - بعضی از مطالب در این باره

شاد باش
در پایان زندگی
یک ذهنیت و مقداری دارایی(منقول و غیر منقول)ازما بجا خواهد ماند
--------------------------------
زندگی ادامه یک روند چند ملیارد ساله است
زندگی امری ناگزیر بوده
واز علل طبیعی برای ایجاد وتداوم وتطور و پایان برخوردار است
زندگی چون هر امر مادی آثاری دارد
در باره زندگی نباید غلو کرد
---------------------------------------
بهره مندی از لذت های زندگی
و ادراک نظام هایی از هستی
و هماهنگی و همراهی با آنها
از علل تمایل به ادامه زندگی است
---------------------------
مقدسات پندار هایی جمعی هستند که
جهت ساخت و سازماندهی هویت افراد جامعه
و کنترل و هدایت آنان
و ایجاد جامعه طبقاتی
برای سروری افراد مقدس
بکار می رود
------------------------------
فرد با تسلیم شدن به چیزی که
ارزش نامیده میشود
و هویت بخشی به خویشتن
با استفاده از این مفهوم
فکر می کند
شخصیت ارزشمندی گردیده است
---------------------------
سمبل ها تصاویر و پندار ها
اجزای سیستم های نمادین اند
که رفتارهای خاصی را ایجاد می نمایند
ولی خودفاقد ارزشند
آنچه برای فرد با ارزش و اهمیت است
از منظر دیگرانی که فرد نیز به آنها تعلق دارد
اینگونه است
-------------------------------
باری
لحظات زندگی با پندارهای بیهوده طی می شود
و آرزوهای محال بر ضمیر حاکم!
همین حالا...
زندگی را دریاب
-----------------------------
و یک سوال
اگر کسب هویت دینی
جهت ارائه آن در جمع
و بخاطر منافع و مصالح حاصل از جامعه ی دینیصورت گیرد
آیا حس ارزشمندی حاصل از آن
صادقانه است؟

Sunday, February 17, 2008

اندیشه های این چند روز3

حالیدن
زمان حال
زمان تبدیل
مهمترین زمان
لحظه به لحظه
جاری چون آب
آمدن و یخ بستن
یک لحظه برای تبدیل
پس از آن
گذشته لا تغییر
زمان حال
زمان آزادی
یک نقطه روی خط زمان
خط جهت دار
با جهت ثابت
اکنون
یک نقطه
یعنی
هیچ
-------------------
تکا ملیدن
هزاران نسل
از هزاران نسل
هنگامی که از نظام ها
نظامیدیم
از حیرت آن
یا شاید از وحشتش
تا عرش کبریا عروجیدیم
پس دگر بار
نظام هایی نسلیده
باز نشانیدم
بر پهنه ی نظام ها
اینک انسان
خالق نسل های نظامیده
و شاید
نظام های نسلیده
-----------------------
غالب و مغلوب
آنچه من بر آن غالبم
و آنچه من مغلوب آنم
و بزرگتر از آن دیگریست
متوجه باشم یا نباشم
اکنون هر دو موجودند
و کار خود می کنیم
و می کنند

اندیشه های این چند روز2

هان
ای غرقه در مرداب
چرا خود را به پرواز پروانه ها
مشغول کردی
----------------------
پاداش موتور شعور است
و تنبیه ترمز آن
---------------------------
بیان مشترک بر اساس پندار های مشابه
احساسی از هویت جمعی را در فرد القا می کند
و باعث میشودامنیت ذهنی ایجاد شود
--------------------------------
زمان حال متعلق به زندگان است
نیچه
---------------------------------
ما تابع هستیم
از متغیر هایی چند
که آنها هم تابع اند از متغیر هایی چند
بیهوده می پنداریم
که متغیر مستقلیم

اندیشه های این چند روز

اصل تطابق اجباری سیستم و محیط
در محیط متغییر
سیستم مربوط به این محیط
یا تغییر خواهد کرد یا خواهد مرد
و محیط همواره متغییر است
پس سیستم تغییر خواهد کرد و خواهد مرد
--------------------------------
باید دنبال شادی ها گشت
غم ها خودشان ما را پیدا خواهند کرد
نیچه
--------------------------------
از ترس
از جهل
از فقر
سرها در گریبان است
هان
ای مردم سردر گریبان
آزادی
چاره ساز است
---------------------------------
پس از آنکه زاده شدیم
شعورمان در بند کشیده می شود
توسط مردمانی که
شعورشان در بند است
---------------------------------
زنجیر ترس
زنجیر فقر
زنجیر جهل
را استبداد با کمک ما میسازد
و با آنها در زندانمان می کند
و ما آنها را نمی بینیم
چون بنام
شجاعت و دانایی و ثروت
به ما عرضه میشود
--------------------------------
شیوه ی رفتار بالغانه
اعتماد توام با احتیاط
پذیرش توام با انتقاد
اتصال توام با انفصال
در کل
رفتار بالغانه جمع اضداد برای مصالح فرد است

Thursday, February 14, 2008

شعور جمعی

هنگامی که زاده می شویم:
شعورمان در بند کشیده می شود
توسط کسانی که:
شعورشان در بند است

Thursday, February 7, 2008

مفاهیم مرکزی وجود داشتن

جنسیت هویت موقعیت ذهنیت محیط طبیعی و فرهنگ و زمانمند بودن مفاهیم به هم وابسته ای که وجود داشتن با آنها فهمیده می شود
وجود داشتن با استفاده از چه اجزایی شبیه سازی ادراکی می شوند؟

Sunday, February 3, 2008

اگه همه بگن پس درسته

غالبا مشاهده می شود نظری و عقیده ای را جمع کثیری دارند
و آن بنظرشان طبیعی و درست است
و اگر فردی بپرسد:
چرا این حرف درست میباشد ؟ شاید یکی از دلایل این باشد که
همگان این را میگویند
وآن را رفتار می کنند
ولی آیا این کافی است؟
مخصوصا وقتی که مشاهده میشود که همگان بد بخت و بیچاره اند

Friday, February 1, 2008

تغییر فضا و زمان - اصل بنیادین وجود داشتن

آیا ماده انرژی و دیگر کمیات و کیفیات فیزیکی را میتوان توسط معادلاتی فقط با متغییر های فضا و زمانی شرح داد؟
یعنی فضا زمان را فضا زمان بسازد؟

Tuesday, January 29, 2008

سیاست هایی که هرمی شدن جامعه را تشدید می کند

وسیله های ارزشمند نمودن و حذف متفاوت است
این وسیله ها غالبا از جنس ارزش ها هستند
و توسط کسانی که خود را قاضی ارزشها و مدافع آنها قلمداد می نمایند
انجام می گیرد
نظام ارزشگذاری ها نظام ایجا د تفاوت و تبعیض است که بالاخره منجر به
طبقاتی شدن جامعه میشود

Saturday, January 26, 2008


رکسانای بابا
در هشت ماهگی
با لبخندت دنیایم را زیبا می کنی
پس بخند تا دنیا به رویت بخندد

Thursday, January 24, 2008

دو روش برخورد با یک مسئله علل و نتایج

فرض کنید یک دستگاه الکترونیکی نقص فنی پیدا کرده است
چکار می توان کرد؟ دو روش زیر را در نظر بگیرید
1-از روش موجود در تمام دنیا استفاده کنیم یعنی بر اساس علم الکترونیک که دستگاه بر اساس آن طراحی شده واز آن بهره برداری می شود و با یک روش گام به گام عیب را بیابیم و آن را مرتفع کنیم این روش ناشی از علم و مهارت است واعتماد به نفس مهندسی می خواهد که با روش صحیح تعلیم و تربیت حاصل میشود. این روش تا کنون قدرت و کارایی خود را در پیشرفت تکنولوژیکی بشر خود را نشان داده است.
2- روبه روی دستگاه بایستیم و ذکر و ورد بخوانیم و به آن فوت کنیم
این روش ناشی از چیست؟ و نتایج آن کدام است؟
در بعضی از جوامع تمایل به روش دوم بیشتر است ویژگی های این جوامع چیست؟ و چه نسل هایی را می پروراند؟

Wednesday, January 23, 2008

من از کجاست؟

از وراثت و از محیط و از گذشته
آنچه به ما داده اند
و اینکه چسان با آن ها کار بشود
که آن هم به ما داده شده
و منطق خاص ما که شکل گرفته
ونتایجی که از این منطق حاصل شده
ما را در وضعیت کنونی پدیدار میسازد.
و من خود را به حق متفاوت می یابد
معجزه ی تصادفی پدید آمدن من از مسیر احتمالات ضعیف عبور کرده و این برای آنکه
آنرا درک نکند
حیرت زا است
و شاید
توهم زا

Monday, January 21, 2008

ایده آل های دروغین

فرزند مواظب باش
در زندگی ایده آل های دروغینی وجود دارند
که زندان آگاهی انسان اند
وتحدید و تهدیدی برای آزاد اندیشی می باشند
هدف ها و ارزش هایت در ارتباط با زندگیت
و واقعیت های محیط زندگیت باشند

Wednesday, January 16, 2008

میکسر و ادیتور "من" کیست؟

ما غالبا طبق روال هایی که از محیط پیرامونمان گرفته ایم ذهنیات خود را ادیت و میکس می کنیم
ولی شاید اینکار را بنحو مناسب تر هم بتوان انجام انجام داد که کیفیت زندگی را بهبود بخشید

جایی خواندم

آدم‌های مذهبی همه جا هستند و طبیعی‌ست. آدم‌های غیرمذهبی هم همه جا هستند و اون هم طبیعی‌ست. چیزی که غیرطبیعی‌ و یا حداقل عجیبه وجود دو دسته است: آدم‌هایی که کسانی که به مذهبی‌ها فحش نمی‌دن رو مذهبی‌ می‌دونن و آدم‌هایی که کسانی که به غیرمذهبی‌ها توهین نمی‌کنند رو غیرمذهبی می‌دونن.

در واقع این موضوع اینقدر عجیبه که من تا قبل از ۱۶ آگوست ۲۰۰۶ نمی‌دونستم همچین آدم‌هایی هم وجود دارند

Saturday, January 12, 2008

سازمان یابی بهینه زندگی فردی با اطلاعات مفید


اکنون عصر فراوانی اطلاعات است
اطلاعات زائد زیاد شده است
اطلاعاتی که نتوانیم آن را بکار بریم زباله اطلاعاتی است
نظام های سازمان دهی اطلاعات و ارتباطات فردی مفید
که در خدمت تداوم زیست فردی باشد روز به روز وجودشان
بیشتر مورد نیاز است
نظام هایی که برشی از اطلاعات وارتباطات مورد نیاز فرد را در هر لحظه در اختیارش قرار دهند

Wednesday, January 9, 2008

آنچه طبیعی است و آنچه غیر طبیعی است؟

به نظر می رسد همه چیز طبیعی است
یعنی زمانمند است سیستماتیک است فرایندی است از چیز های دیگر به همین گونه نتیجه می شود.
اما آنچه غیر طبیعی است به نظر می رسد یافت نمی شود
یا با پیش ساخته های ذهنی ما طبیعی نیست یا مشاهدات ناقص ما آن را غیر طبیعی کرده یا از چیز های غیر طبیعی دیگر موهوم و خیالی پدید آمده یا چون ما خواسته ایم حفظشان کنیم هنوز هستند
به هر حال چه طبیعی چه غیر طبیعی بسیاری از اینها را ما ساخته ایم چون باید میساختیم و چون گذشتگانمان ساختند با عقل ناقص خودشان درست مثل ما!!!

این سبک وجودی ماست کاریش هم نمی توان کرد

Monday, January 7, 2008

بازی تعاملی دو جانبه حیات

همه اش یک بازی است
بازی دو طرفه
دنیای درون و دنیای بیرون
قوائد بازی چیست؟
افزایش تصاعدی قوائد در مواجه با هم
فوائد بازی؟
کدام قوائد مناسب تر است.
شروع بازی و پایان بازی؟
تولد و مرگ فرد

Thursday, January 3, 2008

آنقدر سنگین نشده که در جایی قرار یابد پس خود به جایی با بند می بندد

ترس از ماهیت دروغین خود
که خود به آن آگاه می شود
ودر عین حال از پذیرش آن
خودداری می کند
باعث سرسپردگی به بعضی اوهام می شود
ولی اوهام را حقایق خدشه ناپذیر معرفی می کند
و دیگران را نیز فریب می دهد
ودر آخر با بیان اینکه
اکثریت به این حقایق پایبندند
برای خود به صورت منطقی
حق قائل می شود
و فرد و اقلیت نا همساز را منزوی می کند

Tuesday, January 1, 2008

ارتباط باعث چه می شود؟

ارتباط باعث حرکت هدفمند وجهتمند و انتقال اطلاعات و ایجاد گرایش و علاقمندی می شود
همه چیزی را که ما خود می دانیم از ارتباط کسب کرده ایم آنچه که در ارتباطات ما جریان دارد
تعیین کننده هویت ما و دنیای ماست
در ارتباطات تاثیرات متقابل نمادین جاری است
و این ها بازنمایی دنیای ما و مطلوب های ماست
جهان از اجزا و انرژی و ارتباط و اطلاع و دانش ساخته شده